علی موجانی در کافه خبر گفت: اگر کلا محیط منطقهای را نادیده بگیریم و به دنبال تصورات فرا منطقهای و بازی در بازیهای بزرگ باشیم باید بپرسیم که نمایندهی چه چیز خواهیم بود؟ نمایندهی جغرافیای یک میلیون و ۶۰۰هزار کیلومتری ایران؟ یا نمایندهی جهان ایرانی هستیم که در اتصال و ارتباط با ما هست. ما برای بازی بزرگ نیاز به ظرفیتسازی بزرگی داریم. ما باید همفرهنگها، همنژادها و همزبانهای خود را همراه کنیم. این مساله نیاز به کوشش زیادی در منطقه دارد.
زینب اسماعیلی: سیدعلی موجانی به داشتن نگاهی تاریخی در بین دیپلماتها معرف است. او مسایل پیشروی سیاستخارجی را نیز با نگریستن به گذشته تحلیل میکند. این دیپلمات معتقد است باید از سوابق و دستاوردهای گذشته در حوزه سیاستخارجی بهره گرفت و دستاوردهای جدید آفرید. او معتقد است نمونه برخورد همه جناحها و گروههای متفاوت با عملیات وعده صادق یک نمونه خوب است. موجانی تاکید دارد که «ما باید از تلاشی که در سیاست خارجی ایران در سه دههی گذشتهی ایران صورت گرفته، فصل مشترک بگیریم.»
به نظر شما مهمترین مساله سیاست خارجی که پیش روی دولت پزشکیان است چه خواهد بود؟
مهمترین مسالهی سیاست خارجی به نظر من تنسیق و تنظیم امور سازمان سیاست خارجی است. این به این معنا نیست که وزارت خارجه را به عنوان مجری سیاست خارجی در نظر بگیریم بلکه باید مجموعهی ارکانی که میتوانند بر جریان سیاست خارجی ملی جمهوری اسلامی ایران اثر گذار باشند را در نظر بگیریم و یک شورا یا اجماعی به وجود بیاوریم که به همافزایی اثرگذار این گونه سازمانها و نهادها و شبکههای مکمل کمک کنند. طبیعتا رسانه بخش عمدهای از این روند خواهد بود. برنامهی سیاستگذاری عمومی که میتواند اجرا شود، بخش دیگری است. نوع نگاه حاکمیتی ما به مسالهی ژئوپلتیک ایران در سه دههی اخیر -یعنی بعد از پایان جنگ- عنصر دیگری است.
شما معتقدید اکنون در امور مربوط به سیاست خارجی ما موازی کاری یا تشتت وجود دارد؟
نمیشود گفت تشتت وجود دارد. به نوعی عدم شناخت و عدم آگاهی متوازن از پدیدههای اثرگذار در مناسبات خارجی ایران مشهود هست. دومین مساله این است که دولت جدید بتواند سیاست خارجی خود را در استمرار روند سی و چند سالهی اخیر که طی آن سعی کردهایم مواضع روشنتر و سرمایهگذاری بیشتری بر مبحث دیپلماسی داشتهباشیم؛ تنظیم کند. به این صورت که نه بخشی از حافظهی تاریخی ما حذف شود نه بخشی از جغرافیای اثربخش نادیده گرفتهشود نه بخشی از اهرمهای قابل بهرهبرداری بلا اثر شود. ما چگونه میتوانیم توازنی در سیاستخارجی خود داشته باشیم که در درون آن میان ظرف منطقه، محیط جهان اسلام، جغرافیای تمدنی خودمان و مسائل کلانتر مثل موضوعات بینالمللی که در سازمانهای بینالمللی دنبال میشود یا روابط فراقارهای بتوانیم تجانسی را برقرار کنیم. جهتگیری سیاست خارجی به یک جغرافیای خاص حتما ما را از ظرفیتهای نهفته و ذاتی ایران دور میکند. ایران کشوری است که قابلیتهای بزرگ فرامرزی دارد. ایران در سه حوزهی تمدنی بزرگ قرار دارد و جغرافیای فرهنگی و تمدنی ایران اثر بخشی دارد که اگر به استخدام در بیاید توسط نگاه فرهنگی و نگاه اجتماعی میتواند یک جنبش تازه ایجاد کند. سه سال است که در همسایگی ما هیچ انتخاباتی اتفاق نیفتاده است و زنان در این کشور همسایهی ما هیچ حضوری ندارند. برای اولین بار بعد از سهسال در حاکمیتی که مسالهی انتخابات و زنان برای آن سوژهی اصلی جهان شده، شما شاهد هستید ولو در چند نقطهی خاص، تعدادی از زنان ایرانی که همسر افغانستانی دارند و تابعیت ایرانی خود را حفظ کردهاند، رای میدهند. این از نگاه سی و چند میلیون انسان در این حوزه، پدیدهی شگفتانگیزی است. شاید تعداد آرای زنانی که در این کشور همسایهی ما استخراج شد از چند صد تجاوز نکند اما اثر اجتماعیاش در تغییر نگاه یک جامعه و افزایش سطح انتظارات جامعه که اتفاقا یگانگی زبانی، مذهبی، تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی با ما دارد بینهایت قابل تامل است. اینها پدیدههایی است که در لحظه دیده نمیشود اما در فرایند زمان به آنها خواهیم رسید.