اینکه ماجرا از ینگه دنیا و فرنگ شروع شده یا همین ایران خودمان را، هنوز کسی دقیق نمی داند، اما چیزی که حالا ما با آن رو به رو هستیم، این است که آدم ها -چه دهه شصت و هفتادی ها و چه بچه های دهه نودی- دلشان می خواهد در حال و هوای ۳۰-۴۰ سال پیش زندگی کنند.
به گزارش همشهری آنلاین، در کشورهای دیگر هم البته این موج جهانی به راه افتاده و افراد برای برگشتن به دهه ۸۰ و ۹۰ از وسایل قدیمی آن دوران بیشتر استفاده می کنند، موسیقی های قدیمی گوش می دهند و حتی با مد آن روز می گردند. ما هم حالا در اوج نوستالژی دهه ۶۰ هستیم، با اینکه هیچ کس دلتنگ اینترنت های دایال آپ، لباس های بد قواره، یا صف های طولانی نمی شود، اما وسایلی هستند که بدون شک مظهر خوشحالی افراد در چند دهه قبل بوده اند. وسایلی که حالا با آنها کافه ها و رستوران ها را تزئین می کنند تا جایی برای نوستالژیک بازی مشتری ها باشد.
نوار کاست
نوار کاست نوستالژی محض بود. جمع شدنش داخل ضبط آغاز یک فرایند تخصصی و نفسگیر در حد خنثی کردن بمب بود. چون اگر هنگام جمع کردن نوار از داخل ضبط، یا پیچاندنش داخل خود حلقه، اشتباهی میکردیم پاره میشد و دردسرها شروع میشد.
تلفن قدیمی
فکر کنید بخواهیم با یک شهر دیگر یا تلفن همراه تماس بگیریم و تنها ابزارمان هم یک تلفنقدیمی با شمارهگیر باشد. برای هر عدد با تلفن آنالوگ باید کلی معطل میشدیم. اگر شمارهگیر تا ته برنمیگشت و برای گرفتن عدد بعدی عجله میکردیم کل فرایند را باید دوباره انجام میدادیم، اما همین فرایند حالا برایمان جذاب شده و در بعضی از خانه ها هنوز هم می شود از این مدل تلفن ها دید.
ضبط چندکاره
یک نوع ضبطهای چند کاره بود که هم کاست میخورد، هم رادیو داشت، هم مهتابی و در نهایت چراغ قوه. راحت شارژ میشد. به مدت طولانی شارژ را حفظ میکرد و کارراهانداز بود. جایش را حالا موبایلهایمان گرفته اند.
آتاری دستی؛ تتریس و مار
آن زمان که خبری از پی اس ۵ و کنسول های پیشرفته بازی نبود، یک کنسول جیبی ساده و محبوب بود که گفته میشد ۱۰ هزار بازی دارد اما در حقیقت دو نوع بازی داشت که هر کدام را به ۵ هزار مدل مختلف ارائه میکرد. مار (اسنک) و تتریس (خانهسازی) بازیهای اصلی این کنسولها بود. باتری میخورد و زودتر از حد معمول هم کسل کننده میشد.
جاسوییچی لیزری
جاسوییچیهای لیزری هنوز هم در بازار هستند؛ اما آن موقع خیلی جدی یک پدیده علمی و در حد ماورایی محسوب میشدند که انگار از خود ناسا خریداری شدند و ته فناوری فضایی بودند.
ساعت زنگدار
ساعت های قدیمی یک چکش داشتند در حد چکش شخصیت ثور در فیلم «اونجرز» که بعد از برخورد آن با فلز گوشه ساعت با سرعت برق از جایت میپریدی و میفهمیدی هنوز توی کره زمین هستی و فقط ساعت زنگ زده. این ساعت ها هنوز هم جای خود را در خانه ها حفظ کرده اند.
پاکت نامه
قبلاً عادت داشتیم برای خبر گرفتن از یک عزیز راه دور نامه بنویسیم و روزها منتظر جوابش بنشینیم. الان عکس و استیکر و چت کردن در گوشی موبایل جای خوب خاطرات قدیم را گرفته.
تلفنهای عمومی
تلفن های سکهای و همگانی قدیمی با آن کیوسکهای همیشه داغ تنها راهی بودند که خیلی از خانوادهها با هم در تماس باشند. تلفنها خیلی گرسنه بودند و بیمحابا سکهها را میخوردند. کیوسکها هم پر بودند از یادگاریهای شاعرانه و عاشقانه. گاهی هم تحلیلهای سیاسی و اجتماعی. همیشه هم یک نفر پشت کیوسک با ۵ ریالی به شیشه میزد و میگفت: «بدو بابا عجله دارم». از این کیوسک ها در شهر دیگر خبری نیست، اما برای نوستالوژی بازی، گاهی در گوشه دنج یک کافه می شود یکی از این کیوسک های تزئینی را پیدا کرد.
سکه
سکه فقط وسیله خرید و فروش نبود. با آن کاردستی درست میکردیم. دایره میکشیدیم. زیرکاغذ میگذاشتیم و هنرنمایی میکردیم. هر بار یک سکه جدید میآمد با ولع به همدیگر نشان میدادیم و از داشتنش کلی کیف میکردیم. حتی خیلیها کلکسیون سکه داشتند. سکههای قدیمی و جدید. ولی الان یک بچه ته تهش بداند سکه طلا چیست که آن هم با این قیمت، تماشایش از نزدیک کار هر کسی نیست.
دوربین آنالوگ
دوربین های آنالوگ با حلقههای فیلم ۲۴ و ۳۶ تایی که باید در یک سال همه خاطرات ریز و درشت یک خانواده را ثبت میکردند. از هر موقعیت فقط حق گرفتن یک عکس را داشتیم و بهترین ژست نگاه کردن به آینه بود. آن خاطرات ثبت میشد، هرچند ضعیف، هرچند بیکیفیت اما روح داشت. چون زندگی واقعی در آن جریان داشت. امروز شبکههای اجتماعی پر است از خاطرات ساختگی، از لحظاتی که شیرینیاش حس نشده اما تظاهر به خوب بودن آن داریم. آن روزها شیرین بود چون همه چیز خوب یا بد واقعی بود و برای دل خودمان زندگی میکردیم و شاید برای همین هاست که دلمان برای آن دوران تنگ می شود.
ساندویچ با نان بولکی
نمی دانیم چه رازی است که وقتی فیلم های قدیمی را می بینیم، آنجا که هنرپیشه فیلم وارد یک ساندویچی خیلی معمولی می شود و با عجله ساندویچش را گاز می زند، دلمان قنج می رود و دهانمان آب می افتد. آن وقت است که شیک ترین غذاها هم جای آن ساندویچ و نوشابه را برایمان نمی گیرد. شاید به همین دلیل است که حالا در تهران و برخی از شهرهای دیگر، ساندویچی هایی به شکل و شمایل همان دوران مشغول فعالیت اند و ساندویچ هایشان را به سبک قدیم در نان بولکی سرو می کنند و نوشابه شیشه ای می دهند دست مشتری.
کد خبر 894235
-
تهران برای زلزله آماده شد | ورود دشمن به جنگ نوترکیب
-
قتل هولناک افسر پلیس در یک ماجرای گنگستری + عکس
-
جریمه حمل بار غیرمتعارف با خودروی شخصی چقدر است؟
-
نجات متهم قتل مرد ثروتمند از قصاص | مجازات خانم وکیل چه بود؟
-
یک تهرانی برای کمک به مردم غزه آپارتمانش را به فروش گذاشت + عکس و جزئیات
-
چرا کسی نمیخواهد شهردار این شهر شود؟!
-
معافیت موقت این دسته از جوانان از سربازی | اطلاعیه سازمان وظیفه عمومی در این باره
-
تلاش یک دانش آموز برای بازطراحی هواپیمای F35
-
باریدن شما را دیدیم منتظر سیل ما باشید | حالا که حمله اسرائیل موفقیتی نداشته، بهتر آن است که از پاسخ سخت صرفنظر کنیم! ؛ این نسخه ذلتبار است
-
لحظه سرقت خودرو با قلدری و چاقوکشی مقابل صاحب خودرو در ملارد + ویدئو
-
پیام وزیر خارجه انگلیس در تماس با عراقچی
-
اولین تصویر از شخصی که ۵۰ صهیونیست را با کامیون زیر گرفت
-
ایران پاسخ ندهد | ما آماده دفاع از اسرائیل هستیم!
-
ایران نباید اشتباه پاسخ دادن به حملات اسرائیل را مرتکب شود!
-
ماجرای سرنگونی ۱۰۰ جنگنده پیشرفته توسط پدافند هوایی ایران | ویدئو
-
تلاش یک دانش آموز برای بازطراحی هواپیمای F35
-
اولین تصاویر از لحظه اصابت بمب پهپاد سپاه به تروریست ها
-
تصاویر قدرت نمایی اراذل و اوباش و تخریب مغازهها و خودروها + فیلم
-
فوری | تصادف خونین اتوبوس با عابران در میدان شهدای تهران
-
از کجا بفهمیم زمان تعویض روغن گیربکس خودرو است؟ + بهترین زمان تعویض
-
بنر جنجالی بعد از پیروزی تیم خیبر در برابر استقلال | عکس
-
سرما به ۳ استان جنوبی می رسد | پیش بینی وضعیت آب و هوا در دهه دوم آبان
-
پیام وزیر خارجه انگلیس در تماس با عراقچی
-
نکونام تیمی گرانقیمت اما با کیفیت پایین بسته است | بازیکنان استقلال مسئولیت پذیر نیستند